اولین سالگرد دوستیمون روی پل طبیعت یه زن و شوهر مسن چهارزانو روی نیمکتنشسته بودن گپ میزدن و چای میخوردن از این پیرهای شیک و سرحال. بهش گفتم ما هم همچین روزی رو میبینیم؟ بدون لحظهای تعلل گفت اره چرا که نه! خانم مسن با یه چشمک شیطون بهم لبخند زد
از اون شب ده سال میگذره وانگار داره میشه :)
add a skeleton here at some point
22 days ago