من سنگدل نیستم فقط یادم نمیاد که قبلا دوستم بودی. شاید تقصیر جفتمونه.

‏دیگه جرات ندارم با هیچ دختری صمیمی بشم.

‏کشته‌اندم و جسدم در جایی پنهان است…

‏دور کمرم از ۶۳ شده ۶۴؛ محبوبم لطفا یک سانتی متر یه انگشتات اضافه کن چون اگه وقتی دستاتو دور کمرم میذاری به هم نرسه؛ از غصه پرپر می‌شم.

‏مگه غیر از اینه که همیشه اون اتفاقی میفته که فکرشم نمیکردیم؟!

‏ادمایی که مدام بهتون نیش و کنایه میزنن، به شدت از شما و واکنشتون میترسن و ضعیف تر از چیزی هستن که فکرشو میکنین.

‏سخت ترین درسی که باید تو زندگی یاد بگیریم، قطعا و حتما «کنار اومدنه».

‏اگه داری پوست لبتو میکَنی نکَن اگه نمیکنی پس پاتو تکون نده اگرم پاتو تکون نمی‌دادی الان نده

‏اگر کسی‌ رو دارین که دوستتون داره و شما هم بهش علاقه دارین؛ اگر براتون امنه اگر سعی میکنه خودشو به شما ثابت کنه از دستش ندید واقعا واقعا زمان که بگذره میفهمید خیلی اینجور شرایط‌ها پیش نمیاد.

‏یکی از مشکلاتم اینه که نمیدونم‌ بعضی اتفاقات و حرف‌ها رو من زیادی بزرگ میکنم و الکی حساسم یا نه اون اتفاقات و حرف‌ها واقعا زیادی بزرگن و حق دارم ناراحت باشم.

‏پوست خوب داشتن نه تنها سخته؛ بلکه گرون هم هست.

‏از مخترع یخچال و ماشین‌لباسشویی و جارو و تلویزیون مچکرم ولی بنده‌ی مخترع ماشین ظرف‌شویی‌ام.

وقتی میبینم چیزی که اینجا گفتم برای یه نفر انقدر ملموس بوده که تایید میکنه و تو پیج خودش ریپست میکنه؛ میخوام پاشم دور افتخار بزنم.

سلام ‏من فکر می‌کردم اگر کسی رو نداشته باشی که باهاش موفقیتت رو جشن بگیری موفق نیستی؛ ولی فهمیدم که مسیر موفقیت، از پذیرش نداشتن کسی برای جشن گرفتن می‌گذره.

ببخشید بچه‌ها یه سوال دیگه؛ چجوری میتونم کسی که دلم نمیخواد دیگه همو داشته باشیم رو ریمو کنم بعد آنفالو کنم؟

‏پیتزا ناامیدم می‌کنه؛ همیشه میزان اشتیاق و انتظارم، فراتر از طعمشه.

آخرش هم نفهمیدیم ما سخت‌ترین شب‌های عمرمون رو تنهایی گذروندیم؛ یا که تنهایی خودش باعث سخت‌ترین شب‌ها شد؛ ولی خب به هر حال گذروندیم.

کاش اینجا close friends داشت 😁

ما تو واقعیت از آدم های فیک زیاد خوردیم دیگه مجازی اش که سهله :)

+گفتی اسمت چیه؟ -نرگسِ من، تکرار کن ببینم یاد گرفتی؟

خودم اشتباها پست خودم رو لایک کردم، برای خودم نوتیف اومد. واقعا اپ هوشمندیه :))

وقتی سوشال‌میدیا رو باز میکنی همون اول باید داد بزنی من با کسی دعوا ندارم لطفا منو اذیت نکنید.

مامانم گاهی اوقات یه‌کارایی میکنه که مات و مبهوت میمونم

‏نشستم تو کافه میز رو به روم یه دختره‌ست که داره یه موضوعی رو تعریف میکنه و‌ میگه: «من رفته بودم الهیه؛ خونه‌ی بابا بزرگم…» یعنی چی‌ واقعا؟ چرا باید خونه‌ی بابابزرگ آدم تو الهیه باشه؟ بابابزرگ باید بچه پایین باشه دیگه.

‏احساس می‌کنم خدا یه سری آدما رو توی زندگیم بهم کادو داده. این‌جوری: بیا اینو بگیر دیگه گریه نکن.

هم‌اکنون آلبالو

‏با من مشورت نکنید من خودم هیچ راهی جز فرار از همه چیز و همه کس، سراغ ندارم.

‏امان از الگوهای تکرار شونده….

‏آدم یه روزایی احتیاج داره بیشتر دوست داشته بشه

انگار ‏این دنیا به همه جور آدمی نیاز داره؛ حتی آدم پلید، حتی آدم خر، حتی آدمی که مورد پسند ما نیست.

چرا همون دیواری که‌ تو کل زندگیت دور خودت کشیدی رو اینجا خیلی راحت فرو میریزی و میذاری هرکسی واردش بشه؟

اینجا مثل شمشیر دولبه‌س مراقب باشید بچه‌ها.

چجوری میتونم اکانتم رو مثل اینستا پرایوت کنم؟ اینجوری نمیشه راحت نوشت

بیا و سرت را بر سینه‌ام بگذار تا این زندگی به رنجی که می‌‌کشیم، بی‌ارزد.

‏انگار یه چیزی رو قلبت می‌خواد بریزه بیرون، ولی نمی‌تونه؛ بعد این دکترا بهش می‌‌گن آریتمی.

آدمی که از چهارچوباش بگذره از توام میگذره، پس امن نیست‌.

‏هر چقدر بلا سرت بیاد، هر چقدر آسیب ببینی، هر چقدر آدمای بد اذیتت کنن، ته نداره باز هم تکرار می‌شه؛ چون بی‌نهایت آدم بد توی دنیا هست، بی‌نهایت بدی با شکل‌های مختلف هست اما کافیه فقط یک بار، یه آدم خوب سر راهت قرار بگیره؛ اون وقت می‌فهمی خوبی فقط یک شکل داره و باقی شر مطلق…

حس میکنم خیلی تو نقش دانای‌کل فرو رفتم و شما هم چیزی بهم نمیگید

[ ‏شکلات با طعم کرم بروله ]

ما نباید آدما رو با سوال، رها کنیم. حتی برای اعدامی هم قبل از مرگش، جرمش رو با صدای بلند می‌خونن تا بدونه چرا دارن به زندگیش پایان میدن

من زیاد رسومات سوشال میدیا رو‌ بلد نیستم اما شبتون بخیر. واقعا ازتون حس خوب گرفتم با اینکه خودم وایب منفی داشتم

مثال ادب از که آموختی رو به این مسئله بسط بدید !

‏امیدوار بودم همون‌قدر که کسی زورش نمی‌رسه خوشحالم کنه، زور کسی به ناراحت کردنم هم نرسه ولی خب.

‏امیدوارم شبیه آدمایی که بهمون آسیب زدن نشیم

چی تو سرتونه که نمیذاره بخوابید؟

‏فرق آدمی که واقعا قدرتمنده با آدمی که ژستشو داره اینه که اولی خودش می‌دونه کیه و به بقیه رحم می‌کنه ولی دومی با کارد میوه‌خوری می‌خواد سر همه رو ببره.

بیچاره حافظ بیچاره من

‏‎ز دست جورِ تو گفتم، ز شهر خواهم رفت به خنده گفت که حافظ برو، که پای تو بست؟

‏اغلب تصمیم‌های سخت زندگیم رو این‌طوری گرفتم: Hey Siri Flip a coin