بهرنگ سهرابی
@behrangsohrabi.bsky.social
📤 269
📥 63
📝 255
زن، زندگی، آزادی
reposted by
بهرنگ سهرابی
تناز
about 2 years ago
ترجیح میدم با افرادی درارتباط باشم که حرف دهنشون رو میفهمن ، نه کسایی که هیچی توی دلشون نیست .
1
17
2
اینجا مثل جادهی فیروزکوهه میمونه. هر وقت جاده چالوس و هراز بسته میشن، ملت میندازن از فیروزکوه برن شمال جوج بزنن.
about 2 years ago
2
30
0
حالا درسته گفتن، «مرد را دردی اگر باشد خوش است» ولی لزوماً که نگفتن درد سیاتیک آخه. جاکش!
about 2 years ago
2
16
0
برای توی کوچه رقصیدن.........
about 2 years ago
1
13
1
رضا شاه میخواست دینزدایی کند، نتیجهاش شد «ایمان». خمینی ملیگرایی را کفر میدانست، نبیرهاش شد «ایران». از هرچی بدت بیاد، سرت میاد.
about 2 years ago
0
14
1
هر چی عمه فحشه، انبه عشقه. بفرمایید صبحانه.
about 2 years ago
0
17
0
زمانی که سَری داشتیم و سامانی
about 2 years ago
1
14
0
صبحانه در تیفانی
about 2 years ago
0
12
0
من تو را تو او را او دیگری را و مرا آه هیچکس پن: فکر کنم این شعر من (اگه بشه اسمش رو شعر گذاشت) از معدود یا شاید تنها شعر ادبیات فارسیه که فعل نداره.
about 2 years ago
2
14
0
ای معجزهی خاموش، یه حادثه روشن شو یکلحظه، فقط یک آه، همجنس شکفتن شو از روزنِ این کنجِ خاکستریِ پرپر مشغول تماشایِ ویرون شدنِ من شو
about 2 years ago
0
10
0
محبوبم، گلستان هم مُرد و تو نیامدی!
about 2 years ago
0
12
0
با صدهزار مردم تنهایی بیصد هزار مردم تنهایی
about 2 years ago
3
14
0
عاقبت ز همه دست کشیدن!
about 2 years ago
2
9
0
یک فریم از تنهایی. ناهار، ساعت ۱۸:۳۸
about 2 years ago
2
16
0
من همیشه گفتهم: ما در کون دنیا اونهم درست موقعی که اسهال بود بهدنبا اومدیم. یعنی بهلحاظ مکانی و زمانی ریدیم.
add a skeleton here at some point
about 2 years ago
0
10
1
توی اسنپ نشستم، راننده از «نشان» استفاده میکنه، همین الان خانومِ نشان گفت: بهچپ برانید و وارد هاشمی رفسنجانیِ غرب شوید. سیاسی و کناییترین جملهای بود که میشد از یه ربات شنید.
about 2 years ago
0
15
0
باد از میانمان گذشت من بر صحرا باریدم گِل شدم. تو بر دریا دریا
about 2 years ago
1
13
0
آونگ شدهام بهتو میرسم برمیگردم به تو می... برمی.... بهتو..... بر........ به........ بَ........ بِ........ . .
about 2 years ago
0
9
0
از میان من و تو یکی باید میرفت من رفت!
about 2 years ago
0
10
0
تو خوبی ولی همهی خوبیها نیستی و من بهدنبال همهی خوبیها نخواهم رفت. تو زیبایی ولی همهی زیباییها نیستی و من بهدنبال همهی زیباییها نخواهم رفت.
about 2 years ago
1
7
0
راستی یادتونه میگفتن طرف دختر دمِ بخت داره؟ اینیکی که زن داره و طرفش هم شوهر داره. هر دم از این باغ عنی میرسد.
about 2 years ago
1
10
0
دو دست او همه بر پیچهاش بود دو دست بنده در ماهیچهاش بود بدو گفتم تو صورت را نکو گیر که من صورت دهم کار خود از زیر ولی چون عصمت اندر چهرهاش بود از اول تا به آخر چهره نگشود دو دستی پیچه بر رخ داشت محکم که چیزی ناید از مستوریاش کم چو خوردم سیر از آن شیرین کلوچه «حرامت باد» گفت و زد به کوچه
about 2 years ago
1
6
0
۲۸ مرداد سالگرد آتش زدن سینما رکس آبادان توسط مذهبیهای خشکمغزی است که خواستند جنایت را بهپای حکومت شاه بنویسند و در فضای ملتهب ۵۷ موفق هم شدند. دولت وقت (بهنخست وزیری شریف امامی آخوندزاده) برای پرهیز از تکدّر خاطر روحانیون درحین مذاکرات دولت و ایشان، از پیگیری علنی ماجرا شانه خالی کرد.
about 2 years ago
0
4
0
دیالوگی از فیلم LEGEND بعضی از آدما یه کاری میکنن که دیگه نمیتونی مثل قبل دوستشون داشته باشی! ولی دلت خیلی برای اون وقتهایی که دوستشون داشتی تنگ میشه ..
about 2 years ago
0
13
1
با این حساب، شاید هرگز برنگردم.
about 2 years ago
1
9
0
سفیر انگلیس: اینکه با کلاه نشستم روبهروی عالیجناب سفیر شاه ایران، رعایت آداب ملت شماست. سفیر ایران: در باب کلاه خود مختارید... من حافظ کلاه ملتم از باد یغما!... دلشدگان، علی حاتمی
about 2 years ago
0
14
1
آل پاچینو: بعد از مرگت یه روز چشاتو وا میکنی و میبینی توی همین اتاق، با همین آدمای دور و برتی. اونوقت میفهمی که بردنت جهنم! سرپیکو (Serpico) سیدنی لومت
about 2 years ago
0
11
0
یکی از همکلاسیهای سانلی یه فیلمی (احتمالاً انیمه) رو دانلود و سالن کوچک یکی از سینماها رو رزرو کرده تا ظهر امروز فیلم رو در کنار دوستاش با هم ببینن. ابتکار جالبیه، دم بچههای نسل جدید گرم که محدودیتها رو بهامکان تبدیل میکنن. آقای جیمالف، حالا تو سینماگرها رو به زندان محکوم کن. خاک بر سرت! #منوسانلی
about 2 years ago
0
7
0
هفتاد سال پیش در چنین روزی، مصدق تسلیم آن صحنهآرایی خطرناک شد، و بر کشور رفت، آنچه رفت.
about 2 years ago
0
9
1
خب، ویدئوی همخوابگی مردان قدرتمند طالبان با پسرکان جوان هم رسید. توی این دین بمونیم اسلام سیاسی کونمون رو بر باد میره، ازش بیرون بریم اسلام فقهی سرمون رو.
about 2 years ago
1
11
0
خاطرهبازی یا خاطرهسازی؟ مسئله این نیست، وسوسه این است. امروز ۰۲/۰۵/۲۷ بعد از هشت سال، بار دیگر کسی که دوست میدارمش. #منوسانلی
add a skeleton here at some point
about 2 years ago
2
16
0
اگر فقط فرد مورد نظر کشور را ترک میکرد، بقیه میتوانستند بمانند. از سرزمین گوجههای سبز، اثر هرتا مولر.
about 2 years ago
0
11
1
مسابقات پرورش اندام کارمندان بانک ملی که بهخاطر احترام به شعائر اسلامی، همهی ورزشکاران با کت و شلوار روی صحنه آمدند. من اما مشکلم با این آقاست. مرد حسابی آخه این چه خشتکیه واسه مسابقات پرورش اندام؟ آبرو واسه این ورزش نذاشتی. پول درست بده خیاط ماهر برات یه شلوار بدوزه که این خشتک اینجوری زار نزنه،
about 2 years ago
1
10
0
از یادآوریهای فیسبوک. درست ۸ سال پیش در چنین روزی. #منوسانلی
about 2 years ago
2
12
1
برید کنار دودی نشین :)
about 2 years ago
1
15
0
فرید مدرسی به دولش میگه: سپهر سیاست ایران.
about 2 years ago
2
8
0
پَنَپَ، لابد ما اسگلِ نظام مقدسیم!
about 2 years ago
1
12
0
تکنولوژی ثبتوپخشِ تصویر مدام داره پیشرفت میکنه که چیزی نزدیکتر بهکیفیت واقعی از پیرامون بهآدم تحویل بده. بعد ماها بهجای لذت بردن از لحظه و اکنون مدام مشغول گرفتن فیلم و عکس هستیم و همهی فرصتهای دیدن، شنیدن، لمس، بوییدن، زیستن و خاطره ساختن رو فدای شهوت ثبت تصاویر شلختهای میکنیم که هرگز دیده نمیشن.
about 2 years ago
2
14
0
باری به سنگینی دماوند رو از روی شونههام پایین گذاشتم. فقط مونده سهتا بار دیگه: اولیش اورسته، دومیش کیلیمانجارو. سومی فوجی یاما. ای حلزون از کوه فوجی بالا برو امّا آهسته، آهسته.
about 2 years ago
2
11
0
همهی فامیل از خوابهای مامان من مث سگ میترسن. الان بهم زنگ زد و گفت، دیشب خواب بدی دیده، طوری که تا صبح دیگه خوابش نبرده. برام تعریف کرد. باورم نمیشه. عین چیزی که سه ماهه دارم اینپا اونپا میکنم بهش بگم رو توی خواب مو بهمو دیده. مگه داریم؟
about 2 years ago
4
17
0
بدون نوتهای سکوت، بینظیرترین سمفونیها هیاهوی هراسانگیز و سرسامآوری بیش نبودند. سرگئی راخمانینف مشغول نوشتن کنسرتو پیانوی شمارهی۲ در دو مینور (اپوس ۱۸) بود. من گفتم.
about 2 years ago
0
10
0
خطرناکترین دودم باش.
about 2 years ago
2
14
0
اینستاگرام مث آواز خوندن رو استیجه، خیلی وقتا هم با پلیبک همراهه. ایکس (ای سگ تو روحت ایلان ماسک) مث خوندن توی مهمونی، هرچقدرم صدات خوب باشه، کافیه یهبار تُپُق بزنی، هر بار ببیننت بهروت میارن. اما بلوسکای مث خوندن توی حموم میمونه. لُختی، صدات میپیچه، حال میده. تهش یکی داد بزنه بیا بیرون بابا آب یخ کرد.
about 2 years ago
0
13
0
سال ۹۲ خانوادهم بزرگ شد، اولین خونهم روخریدم، بهترین ماشین ممکن رو خریدم، شرکت خودم رو راه انداختم. سال ۰۲ خانوادهم کوچک شد، خونهم رو فروختم، ماشینم رو فروختم، شرکتم رو تعطیل کردم. صدای من رو از تهِ چاهِ فقدان میشنوید. شکست خوردهام؟ نه! من نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک. پهلوون زنده رو عشقه.
about 2 years ago
8
20
0
وقتی آمد، آمد. وقتی ماند، ماند. وقتی رفت ماند.
about 2 years ago
0
16
1
بیا بنویسیم روی خاک، رو درخت رو پَرِ پرنده، رو ابرا بیا بنویسیم روی برگ، روی آب، توی دفتر موج، رو دریا خلاصه که تا حالا خیلی کم ریدیم به طبیعت، بیا تپهی نریده باقی نذاریم.
about 2 years ago
0
15
0
آسمانِ قلبِ او آیینهی کیست؟ آنکه چون آیینه با من روبهرو بود
about 2 years ago
2
12
0
مردی به نام شاکر بوری چندیست گم شدهست با چشمهای مشکی براق با لهجهی جنوبی بهنجابت اروند. هرکس از او نشانی دارد ما را کند خبر این هم نشان ما: یک سو -گوش پینگ وُ پوتین کَر- خلیج فارس سوی دگر، یک بیستم از خزر
about 2 years ago
1
14
0
خیلیا اینو بهمن میگن. همهشون هم خلوت گزیده و دنیا گریز، عارف و سالک؛ همگی از دم دچار کوررنگی.
add a skeleton here at some point
about 2 years ago
2
8
0
تصمیم گرفتم اینفلوئنسر شم :)
about 2 years ago
3
9
0
Load more
feeds!
log in