وقتی آنچیز باارزش را پیدا کنی میزان و حجم بی‌ارزش بودن اونچه از دست دادی یا برای نگهداشتنش تلاش میکردی را متوجه خواهی شد میدانم حتی اگر آن چیز باارزش را در ازای آن بی‌ارزش به دست نیاوری هم کمی که بگذرد حالا این کمی چقدر است خودش داستانی طولانی دارد، بی‌ارزش بودن آن چیز بی‌ارزش برایت همچون روز روشن میشود

یه دختر کم سن و سالی اینجاست، نمیدونم کارآموزه یا چی، خیلی خوشگل و نازه، خیلیم معذبه. سوتی داد موقع سشوار کشیدن، یه ذره صورت خانمه داغ شد اذیت شد، خیلی دلم براش میسوزه الان.

آرایشگاه واقعا محیط عجیبیه، هیچوقت دوستش نداشتم. الانم ندارم.

نمیدونم حالا هرچی ولی من الان واقعا دلم میخواد دوباره لاغر شم و ورزشم رو هم شروع کنم:(

شب شد دیگه پاشیم بریم خونه‌مون

با نام و یاد خدا. برام استرس جدید به ارمغان آورده شد.

من ظرف پذیرش سرکار رفتنم تموم شده، لبریز شده داره میریزه

به‌به بارون بلوجونیا.

ببخشید ولی وزن غمم هی بیشتر میشه. ویتامین دی‌ها مث سابق نیست یا من جای دیگه کارم لنگ مونده.

کافه کارمندی سر صپی پریجانیان

گاهی اشک می‌ریزی و هنوز سنگینی درد و سوزشی گنگ در پس قلبت پابرجاست. حتی گاهی اشک می‌ریزی و نمی‌دانی چرا؟

sən gün ol qoy qəmimiz dağda qar olsun ərisin - Şehryar تو آفتاب شو تا غم‌مان مثل برف روی کوه ذوب شود - شهریار ❄️🌞

whisper moon whispering

با اینکه بارون اومد امشب‌. ولی بسیار بسیار غمگین میخوام پایان روز رو اعلام کنم و بخوابم.

کاش فرصت بیشتری داشتیم برای یسری چیزا. خسران و تباهی انسان پایان‌ناپذیره.

هنوز خیلی چیزا رو نمیدونم میتونم بریزم دور یا نه

خداروشکر هرچی فریک که مامانمو بخاطرش سرزنش میکردم، خودم دارم:/

میتونم از شدت خواب‌آلودگی انسان بکشم.

البته این دختره، طفلک اینجا یهو ناغافل غش کرد، تنها کسیکه تونست خودشو جمع کنه زنگ بزنه اورژانس من بودم هم شاید بی‌تاثیر نباشه.

قبلن هورمون رو فقط باید در نظر میگرفتیم برای این حجم ژهویی غم و اندوه که بر انسان مستولی میشه، ولی الان معلوم نیست چه به کجا میزنه، هواست، آبه، خودتی، چیه. خلاصه که خیلی غمگینم، به همراه تپش قلب

فکر منم ممد مسافرتی جاییه، فینگلیش تایپ میکنه، کاراشم میده به من:/

من امروز میخواستم خواب بمونم. یعنی بیدار شدم دیدم نمیتونم گفتم پس بذار خواب بمونم ولی نبرد کثافت، بیدار شدم اومدم سرکار. یک ربع فقط دیر کردم. مسخره است. من نمیخوام کار کنم. دیگه تهش کار ساعت‌دار نمیخوام.

بابا چرا انسانها اینطورن، ساعت سه زنگ زد که ده دقیقه دیگه بیا. من سر پنج دقیقه اونجا بودم و الان ساعت سه و نیمه و من همینطور نشستم اینجا، و هنوز کار قبلی تموم نشده!! مسخره‌شونیم.

Jess Allen. The Passing of Time, 2023

بدنم ساعت کاری بعد از ۲ رو تاب نمیاره، نمیپذیره اصن. میخوام بدوعم جیغ زنان فرار کنم.

انقدر از ویدیوهایی که با این جمله «هیچ میدونستی اگر فلان» شروع میشن بدم میاااااد.

دلم میخواد یه جای بزرگ کار کنم، کسی کسیو اونقدر نشناسه، هرکی کار خودشو بکنه، بعد پاداش بدن، پول خرید فلان و بیسار بدن، ازین مدلای الانم خسته شدم دیگه.

ممد واقعا یطوریه. امروز از دستم انقدر خندیده، هی گفته وای تو چقدر بامزه‌ای! قبلنام میگفتا، یه مدت بود ولی دست به هرچی میزدم میپرید بهم.

الانا باز اونطورم که انگار تو خودم جا نمیشم. کالبدم برام کوچیک میشه هرازگاهی. نمیدونم چطور میتونم بگم‌.

محبت. (ارسالی حمیدرضا) تهران-تجریش ۱۳ آذر سال ۴.

محبت. تهران-یوسف‌آباد. ۱۴ آذر سال ۴.

لباسهاتونو چطور دسته بندی و چیدمان میکنین که میدونین چی دارین و چی رو کی میتونین بپوشین؟! واقعا تمام زندگیم نتونستم این موضوع رو درست کنم.

در این شهر آلوده در این شهر کثیف. ماه زیبا. همیشه زیبا.

یه سالاد خوشمزه بلدم. اسفناج، انار، پرتقال یا نارنگی، سرکه بالزامیک. خیلیم دوسش دارم.

این انگشتام قطع شن تمام بانکام رو باید برم دوباره از اول یوزر پس بگیرم، هیچ‌کدومو بلد نیستم خداروشکر.

یسری لباس دارم که هیچ چاره‌ای ندارم جز اینکه خودم رو اندازه‌شون کنم وگرنه حیلی غصه میخورم. خیلی.

بابا من از اول اولشم شهر بزرگی نبودم. دلم میخواست تو روستا بودم، دور، خیلی دور. الان خوبه شهر بزرگ؟! همه‌ش کثافت

الان این مردمان با این ماسک‌های نازک و الکی دارن از خودشون محافظت میکنن؟! جوابه واقعا؟

هوا باز اونطور شد که:(

لرد پلیز باباجان.

شاید باور نکنین ولی از دیروز که قرص دیتامین دی رو شروع کردم و امروز که هوا زیباست، احساس میکنم چقدر خوب و خوشبخت و همه‌چی خوبه هستم.

تلاش اولی کج! برای کافه پریجانیان به تقلید از عندلیبان‌جان.

وای خدا یه ذره هوای خوب چقدر حال انسان رو خوب میکنه. ای بعنت بهتون که اونم ندارین. امروز انگار عیده برام انقدر قشنگه هوا و آسمون.

فکرشو میکردین یک روزی برسه که در یک فضای بسته هستین و مثلا حالتون بد میشه، یا بوی مانده و کثیف میاد، امکان اینکه پنجره رو باز کنین برین بیرون یه نفس تازه کنین هم ازتون گرفته بشه.

بلوجونیا از چه اپی برای ترک پریودتون استفاده میکنید؟ من خودم فلو دارم، ولی چون پریمیوم نیست دوستش ندارم‌.

هیچ‌وقت نمیدونم کی باید بس کنم. کلا. در هیچ زمینه‌ای زمان بس کردن، ول کردن، توقف کردن رو نمیدونم.

افسارگسیخته میخورم. نمیدونم دیگه چطوری خودم رو برگردونم به حالت نرمال.

خوشگلای من توجه کنین‌.

از صبح هیچ‌جا تلفن منو جواب نمیدن. عجیبه. ما سرکاریم ففط مثکه.

در همه لحظات زندگیم مثانه‌مه که حرف اول رو میزنه.