کاش در پایان این بغض‌ها، خستگی‌ها و اندوه‌ها، چیزی باشد که ارزش این همه دوام آوردن را داشته باشد......

آدم‌ها همه می‌پندارند که زنده‌اند؛ برای آن‌ها تنها نشانهٔ حیات، بخارِ گرمِ نفس‌هایشان است کسی از کسی نمی‌پرسد آهای فلانی! از خانه دلت چه خبر؟ گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز؟...‌‌‌. #شاملو

@green-8p.bsky.social پونه خانم ،شایان اومد اما تو نیستی! امیدوارم سلامت باشی و شیطون مثل همیشه🫂❤️

آرزوی سلامتی و بهبودی❤️

می گفت :تغییر کن! بخاطر حسرتی که تحمل خوردنش رو نداری...

ما یک مشت خاطره ایم که هرکدام برای کسی تلخیم.....

@pashmackz.bsky.social این ارادت منو کشته🫠😘😁

@saeedmousavi.bsky.social نبودتو جبران کردی👍💐

در آرزوی یک نفس بی‌غمانه‌ایم...... #صائب تبریزی

بعد از فوت بابا ،برادر کوچیکم رو ندیدم🥺 دیروز عکس جدیدی ازش تو پروفایلش دیدم .چقدر شبیه به صورت بابا و دلم هزار تکه شد😭😭😭

یه چیزایی نمی‌شه دیگه ،ما هم ولش کردیم گذاشتیم که نشه. شاید بعدا شد یا شاید به جاش یه چیزای دیگه‌ای شد، نمی‌دونم. ولی کاش می‌شد......

@maneli162bskysoci.bsky.social تولدت مبارک عزیزم ،برات آرزوی بهترین ها دارم🎂❤️ با اینکه تو دنیای مجازی باهم در ارتباطیم ولی حسم بهت واقعیه و برام عزیزی🤗🥰

همین ۲😘😅

رُخم شب جمعه اس ،دلم صبح شنبه... #شروین حاجی پور

یه روزی هم میایم می‌نویسیم: شادمانی نشست و غم برخاست...‌‌‌..

ممنون بیتا جان 😁

@pashmackz.bsky.social ممنون از لایک ها ❤️

بعضی زخم‌ها خوب نمی‌شوند، فقط یاد می‌گیری دیگر جای آن‌ها را به کسی نشان ندهی.....

به خودم میگم شاید اون‌ها دارن زمان سختی رو سپری میکنن، ولی من با اینکه زمان سختی میگذروندم هیچوقت باهاشون اونطوری رفتار نکردم....

🎈🎈🎈🎈🎈عشقولی جان قشنگم ،بانو قرمزی جان تولدت مبارک، سلامت و شاد و پرآرامش باشی ❤️💋🎂🎉🎊 @redrosee0.bsky.social

‏ما با دیگران با ترسِ "نکنه برنجنه" حرف میزنیم، اما با خودمون با رویکرد "باید برنجی" رفتار میکنیم چون اغلب انتظار غیر معقول تری از خودمون داریم....

هنوزم بیدارم چون امشب زور غم بیشتره.....

قلب عجب حافظه ی قوی داره،هیچ چیزو فراموش نمی کنه....

گیرم که پایان شب سیه سپید است،عمری که تباهِ غمِ دوران شده پس چی؟!....

۶یه روزی دنبالت میگردن که یا خودت نیستی یا حست......

‏برید به chatgpt بگید: roast me, no filter, no mercy, بعد اون روی سگشو می‌بینید و چنان دیستون می‌کنه که فقط باید بشینید گریه کنید....

امروز برای ناهار با دوستم رفتیم بیرون،باکلی اصرار من سفارش دادم و پول غذارو حساب کردم .بعد فاکتور غذارو گرفتم و دادم به دوستم تا برم دستامو بشورم .اونجا یهو به خودم اومدم عاخه زن این چه کاری بود کردی ..خودتو کشتی با کلی اصرار پول غذارو دادی اونوقت چراااا فاکتورشو دادی به دوستت🤦‍♀️🙄

استایل از قیافه مهمتره ادکلن از جفتش لول از سه تاش ذات از چهارتاش.......

انگار دو نفر درونم هستن یکی میخواد تمام دنیا رو ببینه و یکی دیگه حتی نمیخواد اتاقش رو ترک کنه....

می‌گفت وقتی جنازه برای شما نباشه، حلواش براتون شیرینه. گفتم یعنی چی؟ مکث کرد و گفت؛ وقتی درد برای شما نیست از بیرون راجبش حرف زدن راحته.....

شاید با صبر کردن برسیم، ولی من دوچرخه رو تو۶ سالکی می خواستم نه تو ۳۰ سالگی......

او داشت گور تو را می‌کند، تو نگران خستگی دستانش بودی؛ بخواب آدم احمق........

آفریدگار عزیز تنهایی ما رو با کسی پُر کن که کمک کنه با خودمون به صُلح برسیم.....

آنچه در درون آدم می‌ماند، بی‌نهایت بیشتر از آن چیزی است که به‌ صورت کلمات بیرون می‌آید...

ناگهان به حال خود گریستم چرا که بعد از هر خوشی، نگران بودم که چقدر طول می‌کشد تا اندوه دوباره به سراغم بیاید.....

تعداد following هام فرده و من دنبال گزینه ی مناسب برای رند کردن 🙄😅...

امیدارم هیچوقت بی حوصلگی رو تجربه نکنید؛ بی‌حوصله برای کاراتون، بی‌حوصله برای حرف زدن، بی‌حوصله برای خوابیدن، بی‌حوصله برای غذا خوردن ،بی‌حوصله برای رفتن، حتی بی‌حوصله برای موندن......

وضعیت جوریه که یه سوپرمارکت میری و میای یه دهک از دهک قبلت عقب میفتی!

ولی بدترین حال دنیا اینه که ،آدم دلش هیچی نخواد دیگه.......

خورشید به ماه گفت: جایمان را عوض کنیم؟ ماه گفت: آیا میتوانی طاقت بیاری برای کسایی که شب ها گریه می‌کنند؟ خورشید گفت: آیا تو میتوانی افکار کسانی را تحمل کنی که برای گریه کردن منتظر شب می‌مانند؟

من تا حالا هزار بار فکر کردم که دیگه نمی تونم،ولی همچنان دارم می تونم.....

دل آدم‌ها، یه جایی بین "نمی‌تونم فراموشت کنم" و "دیگه برام مهم نیستی" گیر می‌کنه....

آدم‌ها عوض می‌شن، بپذیرید و عبور کنید.....

انگار که منتظر یه اتفاقی که کمکت کنه تصمیم بگیری قطع امید کنی یا امیدوار بمونی.....

اگه یه شانس دیگه به هم بدیم چی؟!

آزادی، شخصیت زنو لو میده پول،شخصیت مردو فرصت ها ،چهره ی واقعی آدمارو رو می کنن....

می گفت:ناراحت باش،اما بلدباش زیاد توی تاریکی فرو نری.ناامید باش، ولی بلد باش سرش آرزوهاتو از دست ندی.بی‌حوصله باش، اما بلد باش بخاطرش از برنامه‌ها عقب نمونی. یه جاهایی تنفس لازمه دیگه، مگه نه؟بزن کنار، یه استراحتی به خودت بده، فقط یادت نره که نباید تو تاریکی غرق بشی، فقط انرژی بگیرو زودبرگرد تو مسیر..

بریم دزدی..😄

مرحله داد زدن، گریه کردن و دعوا کردن یعنی هنوز چیزی برای گفتن و درست کردن یا تخلیه کردن هست؛ اونجا که ساکت میشی دیگه هیچی نیست. هیچی. یه وضع خنثی مطلق تو پوچ ترین و تاریک ترین حالت ممکن.....

می گفت:یه مرحله ای تو زندگی هست که یهو سر میز صبحونه، پشت چراغ قرمز، زیردوش، تو اتاقت آخر شب موقعی که زل زدی به سقف، یا هر موقعیت ساده ی دیگه ای، جهان چند لحظه از حرکت می ایسته و تو تمام رنج هایی که کشیدی، همه ی زمین خوردنا و همه ی آدم هایی که اذیتت کردنویادت میاد و دیگه اون آدم سابق نمی‌شی......