وقتی چاق بودم فکر میکردم رفتار دیگران با آدمای چاق بدجنسانه‌س، لاغر شدم مطمئن شدم.

تا اینجای کار ۶۴ کیلو کم شدم. همین دیگه🙆‍♀️

همین

حوصلم سررفت بابا

من تورکم... آئووووووو! تو گودرت مگابله با منو نداری.

بلاخره از پایان نامه‌م دفاع کردم، بعد اونم برام نریده بودند.

لازمه دوباره اینو بیارم بالا:

دیگه متاسفانه آقای ملایار هم اینجا توییت نمیکنه:((

فکر میکردم امروز گشت نباشه، میگفتم شاید برم این پاساژ نزدیک خونه یه دوری زدم. ولی کیر آفتاب گردون جون. هست خوبم هست

الان شنبه زاده داره رشتوهای آینده‌ش رو یه گوشه یادداشت میکنه

کافیه دو هفته نری باشگاه تا برینی به دیسیپلین و نظمی که شش ماه کونت پاره شده تا بسازیش

پسر جدی جدی میرن چهار پنج ساعت توی صف پاستا فروشی میمونن. پشمام

کس ننه هرکی نزنه

بزن دیگه خارکسده، ده روزه امروز میزنم فردا میزنم.

نظر بنده در مورد جنگ و آخوند: کیر اسراییل هم نمیتونه بخوره.

تازگی از اینجا بیشتر از توییتر خوشوم میاد

دکترم برای تموم کردن پایان نامه بهم مصرف دراگ رو پیشنهاد داد

برای این کلاس زبانی که ثبت‌نام کردیم دریا دریا ذوق دارم، عجیبه

احساس میکنم یکی داره از عکسای این بنده‌خدا سواستفاده میکنه، نمیخوام قبول کنم یکی ممکنه جدی اینطوری باشه:))

‏امسال حتی هوس زولبیا بامیه هم نکردم، چاق درونم آیا بلخره مرا ترک کردی؟

چاخابار

دیگه هیچکی نیستا اینجا=)))

خدایا ییا یه خونه ای بهم بده که بشه سگ توش نگه داشت یا همون خونه رو تو آمریکا بهم بده

وای جدی دیگه هیچکی نمیاد اینجا:))

سلام خوبی؟

چه هوایی

شبی که عمل کرده بودم بهم گفتن واسه دستشویی رفتن و اینا به کمک نیاز نداری (و واقعا نداشتم تا یه جاییش رو) :)) از دستشویی بلند شدم هر کاری کردم نتونستم شلوارمو بکشم بالا زیدمو صدا کردم اومد کشید بالا:))))

جنبش ری استارت و اون یارو ایشیمبالا چی شد راستی؟

کاش نصف تیمور با خودم حال میکردم

اگه عقلتون کمه ریبلوسک کنین همو پیدا کنیم

یه پهلوات بفرستید

Yup! Nothing fancy!

کس مادرت که نشستی تو خونه‌ت تو تورنتو میگی هموطن به پا خیز

‏اون فراخوان هایی هست که الان دارید بهش فکر میکنید بدید بیرون و به نظرتون یک ایده طلاییه، همونو گاییدم.

هنوز واسم عجیبه که یک پاندمی رو به چشم دیدم و نمردم

حالا روزمرگی مشکلش چیه؟ بقیه چه غلط فاخری میکنن اینجا🤔

«چقدر انسان جسور می‌شود وقتی مطمئن است کسی دوستش دارد.» • زیگموند فروید / نامه به نامزدش؛ ۲۷ ژوئن

بهروز مادر خراب

تمام دور دهنم خشکی زده خدایا کس ننت

دخترک بغض کفتری عکس نمیذاره دیگه چرا

بعد از انجام فصل ٢ پایان نامه راستش دیگه اونقدرا هم کیرم تو پایان نامه نیست

‏اون فراخوان هایی هست که الان دارید بهش فکر میکنید بدید بیرون و به نظرتون یک ایده طلاییه، همونو گاییدم.

دیگه به کسی کد ندید، هرکی می‌خواست بیاد تا الان اومده، اونی هم که نیومده بره همونجا که بوده.

خدایا لطفاً پایان نامه منو بنویس

یه زنه اومد توی پارک بهم گفت پاشو ما مادرا بشینیم :))

توی پارک بوی خنکی میاد

دلم برای خاطرات زندان شنبه زاده تنگ شده

چند روز بعد سالگرد مهساست، یک سال شد این اپوزیسیون کیری هیچ گهی نخورد. تا ١۵٠٠ با آخوند جون

استاد راهنمام پیام داد:)))))))))