@andalibaan.bsky.social
📤 382
📥 191
📝 18132
تحصیل، تهذيب، ورزش
پسر ۱۵ ساله روی سکوی مترو با چاقو حمله کرده به دوست دختر سابقش (اونم ۱۵ ساله) و دختر افتاده روی ریل. خوشبختانه مردم مداخله کردن و توقف اضطراری ر چیز کردن و بچه نجات پیدا کرده. مرگ و لعنت بر تک تک مردان جهان. حتا «خوب»هاشان.
about 10 hours ago
0
12
0
آنچه خوشتر باشد از نقل و نبات کیش و مات است کیش و مات است کیش و مات☝🏾
about 10 hours ago
0
9
0
یه عالمه کادو در نظر دارم برا خودم بخرم که مستلزم رسیدن پول بیپایان از جانب آسمانه. خبر بد برای قاضی الحاجات 🤲🏾
about 10 hours ago
1
22
0
کاش یه دسر خوب داشتم.
about 11 hours ago
3
17
0
رفتم ۹ کیلومتر دویدم. آهسته و پیوسته. راه خلوت و دلخواه. رودخانه آرام و صاف. آسمان نقرهای. درختان در آرامشی زمستانی. باری، برنامه پیتزای خویشپز بود.
about 12 hours ago
1
20
0
پسر کافهچی گفت اهل کوبائه و وضعیت در کوبا خیلی بده و زبالهها جمع اوری نمیشه و زباله همه جا ر برداشته و پشه های بسیار و بیماریهایی که بخاطر پشهها ایجاد شده و خلاصه ایفتیضاح تمام مدت هم من ونزوئلا و هوگو چاوز و احمدینجاد ر در ذهن داشتم و کلی طول کشید تا یادم افتاد کوبا ونزوئلا نیست
about 18 hours ago
1
26
0
در این واپسینروزهای سیکل در انتظار آغاز خونریزی و سیکل بعدی، به شکل آرام و ملایمی از همه چیز بدم میاد :) خیلی در صلح با همه بدم
about 19 hours ago
0
24
0
امروز در کافه باسن اسبق
about 20 hours ago
0
17
0
از سری اطلاعاتی که لازم نداشتم..
1 day ago
3
30
0
اینجا نوشتم وظیفه ملی، اون ور توی اینستا تبلیغ فلاسک با طرح میل زورخانه آمد 😶
add a skeleton here at some point
1 day ago
0
7
0
خیلی خلوته امشب 😏
1 day ago
0
12
0
با اینکه سر امضای کتاب دیگهش حتی اسممم نپرسید و جوری امضا کرده که انگار برای ننه بزرگش امضا کرده (تو صفحه تقدیم به مادربزرگش، بدون اسم مبارک ما) و با اینکه هنوز یک رمان نخوانده ازش دارم، و با اینکه همونی که خواندم رو هم دادم به یاسی و دیگه پس نگرفتم، بازم این کتاب خانم ر تا دیدم خریدم. وظیفه ملی ☝🏾
1 day ago
1
11
1
گفتم حالا که هوا برای دویدن زیادی آلوده است برم این مرکز خرید این بغل حنا و اینجور چیزا بخرم که یاد شلوغی دم کیریسمس افتادم و پشیمان شدم. هفته پیشم رفتم یه چیزی از مولر بخرم هنوز وارد نشده برگشتم با دیدن جمعیت.
1 day ago
0
10
0
میخواستم برم بدوم ولی شاخص آلودگی هوا خیلی بالا ئه. اینم از خارج. لعنت تمام کائنات بر تک تک افرادی که با وجود حمل و نقل عمومی خوب با اتومبیل شخصی در شهر تردد میکنند.
1 day ago
1
14
0
این پسره: من سرما خوردم. من: آخ جون پس من این آخرهفته به درس و مشقم برسم
1 day ago
0
7
0
مدیریت مالی من به این صورته که وارد حساب بانکیم میشم میبینم عددش از اون [چیز گنگی] که یادمه خیلی تغییر کرده اول میگم آخ جون به به از آسمانها پول به حسابم آمده لابد، بعد متوجه میشم چیزی اضافه نشده بلکه مبلغ هنگفت اجاره برداشته شده
2 days ago
1
22
0
امروز از کافه عندلیبان نگاره برنگرفتیم چون تا خواستیم عزم قهوه کنیم بستی طلب یاری کرد و دیگه ده دقه رهصت خواستیم قهوه ر بسازیم بعد دیگه در حین ویدیوکال نوشیدیم 🙄
2 days ago
0
9
0
این صاحابمحصول جدیده صاف کرده با ریفاینمنت. کلا خیلی خرکاری میکنه برا جا افتادن خودش بعد منتها به تبع پوزیشنش برا ما هی جلسه اضافی ایجاد میشه 😑
2 days ago
0
5
0
فاش میگویم و از گفتهی خود دلشادم خیلی اسنابم و از هر دو جهان آزادم
2 days ago
4
19
0
رییسکلا هم کاش جای اینکه هی کار برای من بتراشه زنگ بزنه از مامانبزرگش یه دستور حنا-ایندیگوی خوب بگیره برام
2 days ago
0
7
0
در کون پریود وزنم کم شده جای زیاد. انقد هرشب کلاس داشتیم این چندهفته نتانستم مث آدم شام بخورم.
2 days ago
0
8
0
لیترالی حنام دیگه رنگ نداره. این دو بار آخری که حنا گذاشتم کلهمو سریع رنگش رفت. انگار حناش کم بود ایندیگوش زیاد. شاید باید جدا جدا بذارم. ولی وقت هم ندارم برا جداجدا و دنگ و فنگ.
2 days ago
2
21
0
من مدتهاست دیگه مردمو جاج نمیکنم. به جاش لعن و نفرین میکنم. یارو تو پیادهرو جلوم سیگار میکشه دودش میره تو حلقم: انقد بکش که بمیری بدبخت. یارو با اتومبیل شخصی تردد میکنه: الهی جز جیگر بزنی به حق پنشتن که بابت جابجایی کون خودخواهت آلودگی تو حلق ما میکنی.
2 days ago
1
13
0
بعد یه هفته اینستا نصب کردم وسط چرت و پرتها یه قطعه آموزشی سه تار بود به سکوت سرد زمان رو میزد پریدم ساز ر برداشتم با یارو زدم. خوشم آمد.
2 days ago
0
18
0
یه ربع هم کلاس زودتر تمام میشه و زودتر میرسم خانه احساس خوشبختی میکنم 🙂↕️
3 days ago
0
8
0
بستی یکسره کنار گوشم فسفس میکنه. بگیر قشنگ فین کن دیگه 😩
3 days ago
0
5
0
چشام میشوژه و خوابم میه و اصن حوصله طلب دانوش ندارم
3 days ago
0
7
0
فلیکس رو با چشم گریان مشاهده کردیم! شک ندارم کار ویتالیه! منتها نکته اینه که فلیکس خودش کم و بیش جزو دامیناتت گای هاست 🤣
3 days ago
0
2
0
امروز در کافه کارمندیان با کیک «به» که برادر دینیمان عالم جان پخته. مثکه در بوسنی به «به» میگن «آبی» ^^
3 days ago
2
20
0
دوست عموزنعموهه مسج داده شماره بابام رو میخواد. استرس گرفتهم. نکنه چیزی شده؟
3 days ago
0
4
0
من ماهی ام نهنگم، عمانم آرزوست
3 days ago
2
14
0
گفتم که برای این فانده درآمدم باید از یه حدی پایینتر میبود و با ماهانه شدن بونوس اوضاع پیچیده شد؟ امروز با مشاور فانددهندهها جلسه داشتم گفت برای سال جدید سقف درآمد رو بردیم بالاتر. الان اگه ساعت کارمم کم نکنم بازم فاند رو میگیرم. حالا نمد طمع کنم و ساعت کارم رو کم نکنم یا وقت آزاد ارزشش رو داره 🤑
4 days ago
2
19
0
کلی همکارانم ر عنتر و منتر کردم که اکسستوکنها چرا زود اکسپایر میشن. آخرش فهمیدم یه اسکریپت توی یکی از ریکوئستام اشتباهی گذاشته بودم که توکن ذخیره شده رو صفر میکرده هر وقت اینو اجرا میکردم مقدار متغیر توکنم null میشده من فکر میکردم اکسپایر شده 😂
4 days ago
0
6
0
ناخنهام ر از ته چیدم اعصابم ۳۸٪ آرامتر شد
4 days ago
2
25
0
امروز در کافه عندلیبان
4 days ago
0
9
0
هوم آفیس نعمتیه ها واقعا. اگه نبود جسما از پس دانشگای بعد کار برنمیامدم.
4 days ago
0
15
0
اون پسره که صداش مثل مته مغز آدم ر سوراخ میکنه چن وقتیه قفلی زده روم هی میاد دورم میچرخه یه حرفای رندمی میزنه امروزم که تنها بودم آمد نشست کنارم هی کامنت میداد. شبیه اون مربی فوتبالمردائه که به یارو مترجمه گفت صدات اروتیکه.
5 days ago
0
7
0
ساعت خنگم وسط راه دیگه دوچرخهسواریمو رکورد نکرد چون شارژش رسیده بود به ۲۰ درصد.
5 days ago
0
5
0
نذر ده یورو کردهم کلاس نیم ساعت زودتر تمام بشه
5 days ago
1
13
0
مث چی خستهم و خوابم میاد. هنوز یه ساعت و پنج دقیقه از کلاس مانده 🥱
5 days ago
0
7
0
مثال M&M میزنه هی. هوس کردم
5 days ago
1
11
0
کوبیدم آمدم دانشگاه حالا میبینم کلاس آنلاین هم استریم میشه البته بد هم نشد. یه هوایی خوردم یه رکابی زدم ولی اگه خانه بودم میتانستم مث آدم سر شب شام بخورم
5 days ago
0
9
0
عندلیبان گفتند حالا که اینطور شد امروز در کافه عندلیبان جای قهوه شکلات داغ مینوشیم.
add a skeleton here at some point
5 days ago
0
12
0
ساعت قهوهم به کمک کردن به آقای داوید گذشت 😑 نه کافه عندلیبان برپا شد نه استوری خودم جلو رفت. تازه قبلش داشتم چرت میزدم این مسج داد مجبور شدم پاشم
5 days ago
0
5
1
add a skeleton here at some point
5 days ago
1
13
0
به نظرم کادوی تولد امسال به خودم دوچرخه بدم. یه عمره اسمم و باسنم با دوچرخه گره خورده ولی همه عمر دوچرخه کهنه سوار شدهم.
5 days ago
1
18
0
رنگ این آلوها به نظرم طبیعی نمیاد. اندازهش هم برای جنگلی بودن زیادی بزرگه
5 days ago
2
21
0
این تکرار رفتارای آبسسیو دوست باهوشم تو رابطه و کراش و دیت و اینا فرسودهم کرده. هی باید دیتیل های بیاهمیتی که به نظرش معنیدارن رو گوش بدی، تهش از این که بابت چیزی که اصن رابطه نبوده دلش شکسته تعجب نکنی و دلداری بدی و سعی کنی جاجش نکنی. پونزده ساله دوستیم و هنوز داره همین الگو رو تکرار میکنه 😵💫
5 days ago
0
12
0
شاید فردا برم آفیس شایدم نرم. بستگی به این داره که صبح چقدر گربه باشم یا نباشم.
6 days ago
0
8
1
واقعا ناراحتم همه ماههای میلادی ر به رسمیت میشناسین 😔 نه آفتابه نه قالی فقط تقویمجلالی ✊🏾✊🏾
6 days ago
2
22
0
Load more
feeds!
log in