Me
@mextolex.bsky.social
📤 337
📥 359
📝 3254
Nobody dies a virgin. Life Fu.cks us all.
pinned post!
باور به نظریه سالپسیزم مثه زیر میز زدن تو کافه بارهای قدیمیه وقتی زور الکل و سیگارت به واقعیت زندگیت نمیرسه
about 1 year ago
1
34
0
تا جایی که چشم کار میکنه ویرانهای بیش نیست دایی
3 days ago
0
16
0
وقتی میفهمی کسی حوصله حال بدت رو نداره؛ باید تنها دربارهاش گریه کنی
11 days ago
0
15
0
حرفایی که اینجا هم نمیشد زد رو کجا میشه زد؟ ۵ نمره
about 1 month ago
4
22
0
آلبر کامو گفته بود؛ در لحظهی خاصی از درد هیچکس نمیتواند کاری برای آدمی انجام دهد. رنج همیشه تنهاست. دقیقا همونجایی که نمیدونی چه غلطی باید بکنی نه میتونی بری نه بیای نه بشینی نه بخوابی که دست به دامن الکل میشی تو پیک دومت بغضی در حال شکستنه و تو چهارمی اشکی سرازیر و تو ششمی دنیات رو سرت خراب
about 1 month ago
0
12
0
در مرحلهی خاصی از مواجهه با رنج، انسان تنهایی را برمیگزیند. چرا که متوجه میشود هر حضوری تنها رنجش را مضاعف میکند. درک پریشانی درونش برای ناظر بیرونی ناممکن است. سکوت را انتخاب میکند یا دیگر نقابها را؛ خشم، مسخرگی، بیتفاوتی و… آلبر_کامو
about 1 month ago
0
11
0
از دفاع کردن و پارگی کار ما گذشته دایی رو به اضمحلالیم
2 months ago
0
17
0
حال آخرین بازمانده لشگر شکست خورده رو دارم؛ همونقدر زخمی، خسته، تنها، زل زده روی زانو به بقیه مردهها و منتظر برای تیر آخر
3 months ago
0
13
0
اخرین سنگر من بلو و شماهایین
3 months ago
0
16
0
بزرگ شدن در جامعهی متوهم به توطعه کاری باهاتون میکنه که مغول با اجدادتون نکرد
3 months ago
0
15
0
بله این میز رو هم رو لبهی باخته میدونم تنها امیدم به معجزه تو ورق آخره رییس فقط ایرادش اینه نه به معجزه اعتقادی دارم نه به نتیجه دادن زور زدنای الکی همیشگیم
add a skeleton here at some point
3 months ago
0
10
0
دیگه نه ذوقی برای رفتن هست نه دلی برا موندن بمیرو بگذر
3 months ago
0
13
0
تو چه میفهمی چه ویرانیست اینجا
3 months ago
0
17
0
گفتم: نتیجه؟ گفت: خیر! است انشااله
4 months ago
1
15
0
علت مرگ: خفگی تمام فریادایی که تو گلوم مونده
4 months ago
1
18
1
توی دنیای واقعی ترسناکترین چیز اون لحظه ایه که باور میکنی همه دردهای کشنده یک نفره ن.
4 months ago
0
11
0
مردها بعد از گریه کردن دیگه هیچوقت اون آدم قبل نمیشن این رو با خودکار قرمزتون بنویسین
4 months ago
0
14
0
کمرمون زیر بار زنده بودنمون خم شده دایی
4 months ago
0
17
0
همون لحظه ای که خونین و مالین شمشیر به دست سپرت رو میندازی و پشت سرت رو نگاه میکنی میبینی حتی نمیدونی برا کی داشتی میجنگیدی
4 months ago
0
12
0
اینبار پشت بد میز قماری نشستم رییس این دست رو اگر ببازم؛ نه تنها خودم، زندگیم بلکه همه شماهارو هم باختم
4 months ago
0
16
1
یه وقتایی تو زندگیت هست که در عین حالی که هر روزت اندازه یک ماه کش میاد هر ماهت زودتر از یک روز تموم میشه. این همون جوونی بود که به فاک رفت دکتر
4 months ago
0
17
0
امروز یکی ازون روزاست که هیچکدوم از نقابامم کار نمیکنه دکتر غم در تمام وجودمان جاریست
4 months ago
0
16
0
به طور کاملا اتفاقی روزهایی رو دارم زندگی میکنم که مطمعن نیستم به شبهای سقوط بعدش بیارزه دکتر
4 months ago
0
17
0
ادمهای واقعگرا دلیلی برای اعتقاد به معجزهها ندارن؛ با در نظر گرفتن برآیند شانستون تو زندگی میتونین بفهمین اگر موضوعی به طرز عجیبی داره متفاوت خوب پیش میره همچنان در حال سقوطین فقط اینبار با یه منظره جذابتر
4 months ago
0
19
1
تبدیل کردن غم و خشم به اشک خودش یه سریال چند سیزنییِ دکتر
4 months ago
0
16
0
امشبم مستم تو نیستی حتی نمیدونم تو کیه فقط میدونم نیستی
4 months ago
0
17
0
امروز که اتفاقی همکارم پرسید نون رو میخوای برات گرمش کنم اینقدر برام عجیب بود که هر چی فکر کردم یادم نیومد اخرین بار کی براش مهم بود من چی رو چطوری میخوام
4 months ago
0
17
0
اگه روز حساب کتابیم باشه این تویی که باید بابت تک تک این روز و شبا حساب پس بدی ارباب
4 months ago
0
14
0
هر چقدر به خط پایان نزدیک میشیم و گام های بلندتری برمیداریم شهوت قهرمانی و اول شدن بیشتر کورمون میکنه غافل از اینکه از همون تیر شروع مسابقه اشتباهاً کشته شدیم و الکی داری میدواییم
5 months ago
0
18
0
نوشته بود "اگر بتوانی در برابر دوست داشتنه نشدن دوام بیاوری دیگر هیچ چیز در جهان نمیتواند تو را بهم بریزد" راست میگفت، ولی نگفته بود ما که دووم نیاوردیم چی ارباب؟
5 months ago
0
18
0
چقدر آقای ربیعیام امشب
5 months ago
2
20
1
ای لحظه شیرین مستی بر من فراموشی بیار دل خسته ام از این هیاهو آرام و خاموشی بیار
5 months ago
1
17
0
یه وقتایی هست حتی نمیدونی باید با خودت چیکار کنی دست به دامن همه کائنات و حتی چیزایی که بهشون اعتقادی هم نداری میشی
5 months ago
0
12
0
زیر آوار مانده ساختههای خود ماییم
5 months ago
0
13
0
اون روزا یا شبایی که مثه مرغ سرکنده دارین تو کانتکتاتون بالا پایین میکنین که فقط یکیو پیدا کنین باهاش از هر دری که شده برا سبکتر شدنتون حرف بزنین و پیدا نمیکنین رو فراموش نکنین. بعدا با همون فرمون بدون ذرهای پشیمانی میتونین بکشین زیر هرکی که خواستین!
5 months ago
0
13
0
انقدرم مستم که نبودنت را هم دوتایی میبینم
5 months ago
0
16
0
آخرش هجرت بود درخونمون رو کوبید تا ثابت کنه همه آسمون غروبه
5 months ago
0
20
1
برای درک ادما وقتی تو شرایطشون قرار بگیرین آناتومی ذهنشون رو درک میکنین مثال بارزش صادق هدایت
5 months ago
0
17
0
همیشه میگفت وقتی لبت رو گاز میگیری و متوجه نمیشی یعنی مستی خدا بیامرزدش هیچ وقت نگفت بعدش چی
5 months ago
0
16
0
ترسیده از پاییز و فراری از تابستانم به کجا بگریزم؟
5 months ago
0
19
0
شب دوباره همانیم؛ آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا! حتی اگر تمام روز، در قویترین حالات ممکن یک انسان زیسته باشیم ..
5 months ago
0
18
0
ما را عجب غمیست که گفتن نمیتوان ..
5 months ago
0
17
0
رفتیو ندیدی که بی تو شکسته بال و خستهام رفتیو ندیدی که بی تو چه پر شکسته ام رفتیو نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتیو خیالت زمانی نمیکند مرا رها
5 months ago
0
14
0
وجود کانشسنس هم بزرگترین باگ بشری بود مگه نفهمیدن چه ایرادی داشت
5 months ago
0
15
0
زندگی ما هم داعما در نفس گیرترین دقایق گذشت مهندس
5 months ago
0
18
0
تو این قسمت قرار بود ورژن بی احساسه بَرگَردِ بهتر بشه، ولی نشد دکتر! حالا چی؟
5 months ago
0
14
0
گم شدهام در شهری که به دیگران آدرس میدادم
5 months ago
0
25
0
سالهاست که با جون کندن پلههایی رو داریم بالا میریم که تازه برسیم به پله ای که بعضیا اونجا به دنیا اومده بودن. آره عشقی منو تو فرق داریم از همینجا تا خورشید
5 months ago
0
23
0
I'm not okay but it's ok سالهاست که صورتمون رو با این سیلی سرخ نگهداشتیم دکتر
5 months ago
0
20
0
برای فرار از چیزایی که هیچ کس نمیدونه چه کارایی که نکردیم رییس
5 months ago
0
27
0
دکتر ما هیچوقت اولویت کسی نبودیم
5 months ago
1
22
0
Load more
feeds!
log in